هر روضهای را در همه جا نمیتوان خواند.
شیعیان و محبان، وارثان عاشورا هستند
کدام روضهی ابیعبدالله(ع) عمومی است؟
در باب اهمیت خواندن زیارت عاشورا
کسی که سخنران مجلس امام حسین علیهالسلام است، باید این موضوعات را در مجلس خود رعایت کند:
1- توسل به دامن امام حسین علیهالسلام
2- ذکر مصائب امام حسین علیهالسلام
3- ذکر معارف و آثار و برکاتی که از طریق امام حسین علیهالسلام برای ما باقی مانده است.
ضمن اینکه باید بداند و حواس خود را جمع کند که باید موثق صحبت کند؛ و همچنین به موقع و بهجا سخن بگوید.
باید بداند که بعضی از روضهها، فقط مختص به روز عاشورا و آن زمان است؛ و فقط باید در همان زمان خوانده شود، زیرا در آن روز، مردم آمادگی لازم را دارند و آن هیاهو در عالم ایجاد شده است، در آن موقع طبیعت، زمین، زمان، همه و همه در حالت مخصوصی هستند و انسانها نیز تحمل مخصوصی دارند. پس میشود در آن روز، روضهی قتلگاه را خواند و بس، و در زمانهای دیگر خواندن روضهی قتلگاه ممنوع است، زیرا تکرار آن موجب قساوت قلب میشود.
بزرگانی همچون خانم مالک فرمودهاند که کسی که روضهی گودال قتلگاه را میخواند، انگار در آن گودال است و آن صحنه و آن اتفاقات را میبیند! این قدر این بار و مسئولیت، سنگین است.
روضههای سخت و سنگین نباید پشت هم خوانده شود!
وارثان عاشورا و کربلا ما شیعیان و محبان هستیم. امام حسین علیهالسلام اولین چیزی که برای ما به ارث گذاشتند، انسانیت است. اگر دین هم ندارید، کارهایی که یک انسان نمیکند را نداشته باشید و انجام ندهید. انسان، حسادت و خیانت ندارد..
در کربلا جوانی مسیحی بود که معلوم نیست که به اسلام ایمان آورد یا نه، اما انسان بود و انسانیت داشت؛ و در رکاب امام حسین علیهالسلام به شهادت رسید.
اُسقف مسیحیها با زانو به کربلا و زیارت امام حسین علیهالسلام رفت، درحالیکه مسیحی است، اما انسانیت دارد. میداند در مقابل کسی که برای آزادی عالَم جان داده است باید اینگونه حرمت قائل شد.
یاران امام حسین علیهالسلام همگی دارای انسانیت بودند. آن خصلتهایی که یک انسان باید داشته باشد، دارند. زن و مرد هم ندارد، در هر مقام و هر موقعیتی که باشید، با انسانیت زندگی کنید. تا آدم نباشیم، در هر نقش و هر موقعیتی که باشیم، نمیتوانم خوب زندگی کنیم. اگر چه نقش زن و یا شوهر و یا کاسب را داشته باشیم، اگر آدم باشیم، شوهرداری و زنداری و تجارت و… را میدانیم.
ما در مجالس اهلبیت علیهمالسلام باید انسانیت را رواج دهیم؛ و هر کس که انسان شد، در هر نقشی باشد موفق خواهد بود.
قیمت هر کس هم به قیمت انسانیت و آدمیت اوست. امروزه گویا هیچ کس به عقل و خرد کاری ندارد! در همهی زندگی طبق گفتهی قرآن مردم باید در زندگی ابتدا عقل، سپس عاطفه، سپس شکم و سپس شهوت را مد نظر داشته باشند، اما امروزه برعکس شده است، عقل در انتها قرارگرفته است!
با توجه به علائم، زمان ظهور حضرت مهدی عجلاللهفرجه نزدیک است. بر شما باد به رسیدگی به نفس خودتان، اصلاح خودتان.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: در مجلسی که زیارت عاشورا و دعای بعد از آن (دعای علقمه) آن خوانده شود، شما از مجلس خارج نمیشوید مگر خداوند سه چیز به شما میدهد؛ که یکی از آنها اجابت و امضای حوائج شرعی شما است. یقین بدانید که آن حاجت را خداوند اجابت کرده و در اختیار شما قرار میدهد.
یک روضه هست که ما همیشه میتوانیم آن را بخوانیم. اگر کسی مشکل دارد، نذر کند که در خانهاش اگر چه پنج نفر بیایند، این روضه را بخواند. این روضه عمومی است؛ و این روضه، اول روضهی امام حسین علیهالسلام است که خود خداوند آن را بیان فرموده است؛ و آن، روضهی عطش امام حسین علیهالسلام است.
زمانی که امام حسین علیهالسلام در خلقت نوری بودند، زمانی که خداوند نور حسین علیهالسلام را خلق کرد، جبرئیل پرسید، که این حسین کیست؟ پس خداوند از عطش امام حسین علیهالسلام گفت و جبرئیل گریه کرد، سپس جبرئیل به بقیهی ملائکه گفت. پس ابتدا همهی آسمانیان بر این روضهی امام حسین علیهالسلام گریه کردند. سپس آدم را آفرید. خداوند به جبرئیل متن روضه را داد که این روضه را برای آدم بخوان. برای تمامی پیغمبران هم خوانده شده است. گویا مُهر نبوت پیغمبران، گریه بر عطش امام حسین علیهالسلام بوده است.
زمانی که امام حسین علیهالسلام به دنیا آمدند، جبرئیل این روضه را برای پیامبر صلواتاللهعلیهوآله خواند و از پیامبر(ص) خواست که این روضه را برای فاطمه علیهاالسلام بخوانند…
زمانی که امام سجاد(ع)، امام حسین علیهالسلام را دفن کردند امام سجاد علیهالسلام، با انگشت روی قبر نوشتند، «هذا قبر الحسین الذی قَتَلوهُ عَطشانا»؛ این قبر حسین است، آقایی که عطشان شهیدش کردند… .
در مجلس شام زمانی که امام سجاد علیهالسلام خواستند خودشان را معرفی کنند، فرمودند: من پسر آقایی هستم که او را عطشان شهید کردند.
به مدینه که رسیدند، در بیرون شهر خیمه زده بودند. امام سجاد علیهالسلام محمد بن حنیفه را دیدند او را بغل کردند و فرمودند که پدرم را عطشان شهید کردند در حالیکه جگرش از تشنگی تفتیده شده بود… .
وقتی امام زمان(عج) به کعبه تکیه میدهند و میخواهند خودشان را معرفی کنند، میفرمایند که من پسر حسین عطشان هستم که با لب تشنه او را شهید کردند و من منتقم خون حسین عطشان هستم…
در مجلس امام حسین علیهالسلام، مسئلهی دوم توسل گرفتن به امام حسین علیهالسلام است.
مبادا مبادا زمانی که عاشورا تمام شد، خواندن زیارت عاشورا را ترک کنید.
زیارت عاشورا، از عالیترین و جامعترین زیارات است. در شب جمعه، در کربلا، در سامرا و در همه مکانهای زیارتی و در هر مکانی که هستید، زیارت عاشورا را تلاوت کنید.
برای رفع بلایا و گرفتاریها چهل روز نذر زیارت عاشورا کنید. قویترین دافع بلا و قویترین دور کنندهی بلایای عمومی و اجتماعی است. زمانی که در جامعه بلا است، جوان مرگی و خیانت و… است، پناه به زیارت عاشورا ببرید.
در سامرا وبا و طاعون با هم، فراگیر شد، به گونهای که فرصت نمیکردند میتها را دانهدانه غسل و کفن کنند و دانهدانه به آنها نماز بخوانند و گور دستهجمعی میکندند.
علما منزل آقای فشارکی جمع شده بودند. محمدتقی شیرازی آمدند. فرمودند: آیا اگر من حکمی بدهم، شما هم بر آن تأکید خواهید کرد و به شاگردانتان میگویید که انجام دهند؟ گفتند بله. فرمود: میخواهم اعلام کنم که تمام شیعیان، از کوچک و بزرگ، ده روز زیارت عاشورا را بخوانند و هدیه به مادر امام زمان عجلاللهفرجه بکنند. پس همهی شیعیان شروع به خواندن کردند. به محض شروع کردن، دیگر یک شیعه به طاعون و وبا کشته نشد. برای اهل سنت سؤال پیش آمد که چرا فقط از ما کشته میشود؟ نزد بزرگان رفتند و علت را پرسیدند. علما گفتند که زیارت عاشورا میخوانیم، پس آنها هم به خواندن زیارت عاشورا مشغول شدند. ده روز تمام شد، ریشهی وبا و طاعون کنده شد، انگار که اصلاً نبوده است!
زیارت عاشورا یک توسل فردی نیست که هر کس برای خودش بخواند، این درک بالایی میخواهد. اگر برای بچه میخوانید، باید بگویید برای هر کسی که بچه میخواهد… همینطور در هر زمینهای که حاجت دارید، باید برای همه بخواهید.
شبهه ایجاد میکنند که سند زیارت عاشورا مخدوش است! دلیل آنها هم این است که در آن لعن است! میگویند مگر اهلبیت علیهمالسلام اهل لعن بودهاند؟! میگویند امام حسین(ع) که دریای رحمت واسعهی خداوند است، چگونه لعن را قبول خواهند داشت؟!
جواب این است که اهلبیت علیهمالسلام، خلاف کلام خداوند در قرآن انجام نمیدهند و راهی را جز راه قرآن نمیروند. خداوند در قرآن به اسم و یا به وصف، 37 مرتبه لعنت کرده است. وقتی خدای حسین لعن کرده است، آیا حسین علیهالسلام غیر از آن میگویند؟! کافران، دروغگویان، ستمگران و پیمانشکنان… در قرآن لعن شدهاند.
آیا بنیامیه دروغگو بودند یا نبودند؟!
در شام عاشورا، بعد از به شهادت رساندن امام، دشمن با عجله سعی در انجام دو کار داشت: آتش زدن خیمهها و سامان دادن کشتههای خود و دفن آنها؛ زیرا میترسیدند یاران امام حسین علیهالسلام از ایران و یا قبیلهی طویرجیها و… برسند.
چرا برای آتش زدن خیمهها عجله داشتند؟ اسیر گرفتن زن و بچه که آتش زدن خیمهها را نیاز نداشته است! زیرا اینان اول کسانی بودند که به امام حسین علیهالسلام نامه نوشته بودند و خواهش کرده بودند که آقا بیایند. پای اکثر نامهها، امضای شبث ربعی بود؛ و او هم اصرار به آتش زدن خیمهها داشت. آنها میترسیدند که این نامهها در خیمهها غارت شوند و نزد ابن زیاد برده شود، در حال که نام آنها به عنوان دعوت کنندهی امام در نامهها بود. امام حسین(ع) را کشته بودند، باز هم میترسیدند که نامههایشان را ابن زیاد ببیند و سر آنها را از تن جدا کند! و این، در حالی بود که امام حسین علیهالسلام در شب عاشورا، نامههای آنها را سوزانده بودند. فرمود آنها بدبخت هستند، نامههای آنان را پیدا میکنند و زندگی آنها را غارت میکنند…!
آیا اینان دروغگو بودند یا نبودند؟ آیا خدا اینان را لعن نکرده است؟!
پیامبر اکرم(ص) به تبعیت از قرآن، مروان حکم و ابوسفیان و معاویه و حکم بن ابیالعاص را لعن نمودند، عدهای را به اسم و عدهای را به وصف لعن کردند.
خدا بیامرزد میرزا مهدی عبایی را؛ از بزرگان اهل منبر بودند. تسبیحی مجزا، مخصوص سلام و لعن داشتند. روضه خوانی بیبدیل بودند. پنجاه سال به هیچ دلیلی حتی یک روز، زیارت عاشورایش ترک نشد و صد سلام و لعن را در طول روز میگفتند. زمانی که از دنیا رفتند، عالمی او را در خواب دیدند. از او پرسیدند: آنجا چه خبر؟ آن تسبیح را نشان داد و فرمود: ما را به این بخشیدند! (آن تسبیحی که با آن لعن و سلام میدادند).
در زمان رضاخان که روضهها را ممنوع اعلام کرد، عدهای نزد آیت الله حائری آمدند و گفتند این قدر مردم را تشویق به روضهها نکنید؛ مردم را میگیرند و میکشند و… درحالیکه روضه مستحب است. آقا فرمودند: آری روضهی امام حسین علیهالسلام عمل مستحبی است، اما مستحبی است که هزاران واجب در آن مستحب است! سپس شمردند که چه احکام واجبی در این مجالس گفته میشود، کلمات اهلبیت(ع) و سیرهی آنها گفته میشود، تفسیر قرآن و تاریخ اسلام و سیرهی اهلبیت علیهمالسلام که موجب تقویت دین اسلام است، در مجالس امام حسین علیهالسلام گفته میشود. تعطیلی روضه موجب تعطیلی و تضعیف اینها است.
طالبان یعنی طلبههای دینی، از مدرسه طلاب آدمکش بیرون دادند! و از اینان داعشیها بیرون آمدند. تعلیماتی به آنها دادهاند که پسر 18 ساله بالبال میزند که بکشد و کشته شود!
حدیثی به شما میگویم از حضرت علی علیهالسلام که هزار و اندی سال پیش، به دست خط علی علیهالسلام پیدا شده است. این حدیث حدود چهارصد سال پیش در کتاب احقاق الحق نوشته شده است (جلد بیست و نهم، صفحه 403) آیت الله مرعشی به زحمت این کتاب را تهیه کردند.
حدیث امیرالمؤمنین(ع): زمانی میآید که پرچمهای سیاهی دیده میشود. در چنین زمانهای به زمین بچسبید (یعنی با این جماعت همراه نشوید) اینان زمانی که میآیند، مورد اعتماد و توجه هیچکس نیستند، از خشونت و قساوت قلب مانند تختهسنگهای چسبیده به کوهها هستند. شانه به شانهی خونریزترین آدمهای دنیا میزنند. (انگار مغول و فراعنه هستند) آنها اصحابی هستند که میخواهند دولتی تشکیل بدهند، آن هم دولت حق. به عهد و پیمان پایبند نیستند. به دین دعوت میکنند اما اهل دین نیستند. عبارت روی پرچم آنها «لا اله الا الله محمد رسول الله» است. آنها اسم ندارند، و به القاب مشهور هستند، و نسبهای آنها به کشورهای آنها مربوط میشود (مثلاً ابابکر البغدادی و…) نسب آنها به مملکت آنها برمیگردد، موهای سرشان مانند موهای زنان به شانههای آنها ریخته شده است. زمانی نمیگذرد بعد از آدم کشیها و خونریزیهای آنان، حق به حقدار میرسد و مانند دیگر ظالمان به دوزخ فرستاده میشوند (اما شما مراقب خودتان باشید و در این مورد جاهل نباشید).
اگر مجلس امام حسین علیهالسلام نباشد، مردم چگونه میخواهند با کلام اهلبیت علیهمالسلام آشنا شوند.
آنچه باید در مجالس اهلبیت علیهمالسلام انجام بدهیم:
1- آن ارثی که به ما رسیده است، زخم شمشیر و یا حکایت عطش و آب نیست، بلکه ارث کربلا حکایت زندگی درست است.
یک شاخصهی زندگی درست، صبر است؛ که آن را در کربلا میبینیم. شاخصهی دیگر آن، الگو بودن برای دیگران است؛ که این را در کربلا میبینیم.شاخصهی دیگر جوانمردی و حماسه است؛ که در کربلای امام حسین علیهالسلام میبینیم.
مسلم بن عوسجه به زمین افتاد. بدن زخمی بود. آقا با حبیب بن مظاهر بالای سر او آمدند. آقا بدن او را بلند کردند و محاسن غرق به خون او را پاک کردند و آیهی قرآن خواندند که: مردان خدا گروهی پیش میروند و گروهی به دنبال آنها. حبیب بن مظاهر به مسلم گفت: بهشت بر تو مژده و بشارت باد. اگر وصیت و صحبتی داری بگو. مسلم غرق به خون گفت: تمامی تلاش خود را بکن که قبل از این بزرگوار و آقا جان بدهی، مبادا تو زنده باشی و پسر فاطمه نه!
شهدا هم تربیتشدگان این مکتب هستند. وصیت نامههای شهدا را بخوانید و ببینید که به ما چه گفته و از ما چه خواستهاند؛ و آیا پیام آنها غیر از پیام عاشورا و کربلا بوده است؟ همگی درس رشادت، شهادت، جوانمردی و تمایل به آزاد زیستن دادهاند و دیگران را به آن تشویق کردهاند.
دشمنان علم و دانش و دین ما را نشانه گرفتهاند و حیات جامعه را در کمدانشی و جاهل ماندن جامعه میدانند و برای آن تلاش میکنند.
در قدیم مردم سواد زیادی نداشتند اما دانش و معرفت بیشتری داشتند چون روضههای مستمر و مدام داشتند و در آن مجالس، معارف گوناگون میآموختند. همهی ما وظیفه داریم که این روضهها را گسترش دهیم و از این مجالس به آن زندگی درست و انسانی که امام حسین علیهالسلام میخواستند برسیم.
***
زبان حال از قول حضرت سکینه(س) به جناب علیاکبر(ع)
برادر ایمنم با تو در این دشت / چو نالان بلبلی بر طرف گلگشت
خوشم با تو کنون اما دریغا / که باید رفتن و واهشتن این دشت
برادر چون کشم تنگت در آغوش / که خود زخم است از پا تا بناگوش
همه پیکان و تیر آید بخوابم / چو شب گیرم خیالت را در آغوش
برادر گلشن از تو گلخن از من / ره شام و جفای دشمن از من
به گلگشت جنان بالیدن از تو / به کنج بیکسی نالیدن از من
برادر غم یکی بودی چه بودی / اگر درد اندکی بودی چه بودی
غریبی و یتیمی و اسیری / از این سه، گر یکی بودی چه بودی
برادر خواهری کش باب دلسوز / به دامن پرویدستی شب و روز
چنان دور از تو پاکوب بلا شد / که خون گرید به حالش دشمن امروز
برادر از جهان دل در تو بستم / ز دنیا رشتهی الفت گسستم
گلی ناچیده زین باغ ای دریغا / ز دامان تو ببریدند دستم
برادر دردها در سینه دارم / که بر خود سوزم و گفتن نیارم
برادر رفتی و آخر ندیدی / که چون شد کشته باب غمگسارم
برادر طاقتم بالله سر آمد / بنای صیرم از پای اندر آمد
سری بردار و یک دم در برم گیر / که قاتل در کف اینکه خنجر آمد
دیوان آتشکده حجة الاسلام نیر